چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403

عضویت ورود تالار آرشیو نقشه سایت خانه بذر تبلیغات آگهی تماس با ما
فصل دوم برنامه محفل ماه مبارک رمضان 1403
« تمام کلیپ برنامه محفل 1403

68. داستان هنرمند

68. داستان هنرمند

اگر مجسمه کوهنورد دربند را دیده باشید، اگر مجسمه پارک ساعی را بنگرید، اثری از هنرمندی می یابید که اگربا او مستقیما در اارتباط نباشید، عمق هنر این هنرمند را درک نخواهید کرد. استاد رضا لعل ریاحی مجسمه ساز و نقاش معتبر ولی غیر معروف که تواضع ایشان مانع از شهرت شده، ولی نزدیک به یک قرن است که نقاشی می کنند و در دانشگاههای ایران و بلژیک به تدریس این رشته مشغول بوده اند. اساتید حال حاضر کشورمان از این چشمه هنر، جرعه ها نوشیده اند و ایشان که از سال ۱۳۴۲ از ایران خارج شده اند، همچنان قلبشان هماهنگ با فرهنگ این مردم می تپد هر چند همسرشان و داماد و عروسشان از ملیتهای مختلفی هستند. در سال ۲۰۱۲ برای درک هنر انسانیت ایشان به خدمتشان رسیدم و بیش از یک ساعت در محضرشان فیض بردم و آنجا متوجه شدم که هنر واقعی یک هنرمند د ررفتار اوست وگرنه تابلو، اثری و انعکاسی از این هنرمند است. هنگام خداحافظی ایشان از سر محبت، کتاب مجموعه آثار نقاشی خود را به من هدیه کردند ولی نکته ای که حین این لطف مرا منقلب کرد چنین است:
در نظر بگیرید فردی که سالها از کشور دور است در محیطی که با فرهنگ مذهبی او فاصله ها دارد با همسری از فرهنگ غرب و شرایط زندگی غربی، ولی … وقتی ریشه درست باشد، شخصیت خانوادگی و اصالت، استوارترین اصول می شود؛ دقت کنید چه اتفاقی افتاد: وقتی که استاد می خواستند کتاب آثار خود را هدیه دهند، به دنبال صفحه ای می گشتند تا امضای یادگاری خود را روی آن بزنند. من صفحه ای سفید در ابتدای کتاب یافتم و گفتم: استاد، اینجا جای مناسبی برای امضا است. ولی استاد فرموند:” نه، صفحه ای که «بسم ا… الرحمن الرحیم» در آن نوشته به احترام این کلام، هیچ دیگر نباید نوشت. و رفتند تا انتهای کتاب و در زیر یک صفحه، امضای خود را مرقوم فرمودند. واقعا برایم تعجب آور بود که علی رغم شرایط محیطی و سالها دوری از فرهنگ ایرانی، چگونه پس از ۶۱ سال، هنوز احترام به مقدسات فرهنگ ایرانی در وجود این استاد شعله ور است. خداوند حفظشان کند.

عمر عقاب

 

عمر عقاب 70 سال بوده ولی به 40 که میرسد،چنگالهایش بلند، نوک تیزش کند و خمیده شده و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پر به سینه می چسبد و پرواز برایش دشوار میشود.

آن گاه عقاب است و دوراهی...! بمیرد یا دوباره متولد شود؟ ولی چگونه؟!

او به قله ای بلند رفته و نوک خود را آنقدر به صخره میکوبد تا کنده شده و نوک جدید بروید؛ سپس با نوکش تک تک چنگالهایش را کنده تا دوباره چنگالهای نو درآید و بعد پرهای کهنه را میکند...

این روند دردناک 150 روز طول میکشه ولی پس از 5 ماه عقابی تازه متولد میشه که میتونه 30 سال دیگه زندگی کنه...!

برای زیستن باید تغییر کرد، درد کشید و از آنچه که دوست داشت گذشت...عادات و خاطرات بد را هرس کرد و دوباره متولد شد...!

چطوری جون دل :)

هر موضوعی که میخواهید رو در این قسمت بنویس مانند : پروفایل , آشپزی و...

تمام حقوق مطالب سایت برای مجله جادوی کلمات محفوظ میباشد