سلام
امروز معصومه جونم آوردن اهواز
فردا هم ساعت سه تشییع جنازشه چقدر زود از بین ما رفت کاش هیچ وقت دوشنبه ایی توی روزای هفته نبود
دلم خیلی براش تنگ شده

برای این گل قرمز نماز مرده بخوانید
مرا شمرده بخوانید
برای خاک سپاری تمام باغچه ها را
به مادرم بسپارید
دودانگ پیرهنم را دوپاره از کفنم را
به این دو چشم بدوزید
سپس ملال تنم را
دوبال پر زدنم را
در این کفن بگذارید


این شعر همین الان از توی خاطرات دوست عزیزم خوندم که تاریخ سه هفته پیش رو داره
ظاهرا خودش میدونست که توی این دنیا دیگه کاری نداره
خداوند روحش با حضر زهرا توی بهشت محشور بگردانه
آمین

انا لله و انا الیه راجعون

همسفر در راه ماند

زندگی سخت است لیک در سفر باید بود

همراهتان از سفر ماند سیلی سهمگین باور شاید نه سختی راه را می نماید که بایستی تنها رفت صبری باید تا آرامشی زاید

ترک یارتان بر شما تسلیت باد

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟ نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد ، گلویم سوتکی باشد به دست کودک گستاخ و بازیگوش و او یک ریز و پی در پی دمگرم خویش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند سکوت مرگبارم را.

خدا بیامرزدش هرکسی بوده معلومه خیلی آدم مهربونی بوده
آقای مشعوف میخواستم یه خبر خوب بهتون بدم ولی این اتفاقو
دیدم خیلی ناراحت شدم
خدا بهشون صــــــــــــبر بده

سلام آقای مهندس[گل]
متاسفم که درچنین موقعیتی با شما آشنا شدم .....
اندوه ازدست دادن یک دوست جوان درواژه ها نمی گنجد ازخدا برای پدرومادر ودوستان عزیزش صبری عظیم وبرای آن عزیز ادست رفته غفران الاهی طلب میکنم [گل]

خدایا از صبح تا حالا هر دقیقه به اندازه یکسال بهم سخت میگذره آخه چطور میتونم با نبود دوستم عزیز دلم کنار بیام
چطوربعد از19 سال رفاقت برم بجای اینکه مقدمات عروسیش فراهم کنم مراسم عذاداریش آماده کنم چطور دوستم به دست خاک بسپارم
آخه من هنوز تو اتاقش منتظرش نشستم که بیاد تو
هیچ جوری نمیتونم اینو بپذیرم که دیگه نیست
خدایا دلم آشوبه دارم آتیش میگیرم حتی دختر5 سالم امروز میگه مامان تو و خاله معصومه کی میاین ببین دیگه حتی اونم منتظرشه فردا برم چی بهش بگم
خدایا چرا چرخ زمونت برخلافش چرخوندی؟چرا حالا که بعداز چندسال که لبخند روی لبش نشست واز داشتن این همه دوست اطرافش خوشحال بود نذاشتی یه کم بیشتر شاد باشه؟
خدایا اصلا صدام میشنوی بهم گوش میدی که دارم چی میگم ؟پس چرا جوابم نمیدی دارم دق میکنم اینجا.........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای خـــــــــــــــــــــــــدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خـــــــــــــــــــــــــــــدیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خـــــــــــــــــــــــــــــــــدیاااااااااااااااااااااااااااااااااا چطور این غم تحمل کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

انگار ملائک تو را میان بوسه هایی که برای خدا فرستادم دزدیدند. عطر برگ های لیمو و پرتقال و میوه های کال درخت انبه باغ ها را چه زود به فراموشی سپردی؟!

چگونه توانستی آن همه خاطره را در یک لحظه تمام کنی.

همه را می بینم جز تو که خاطره ای شدی ماندگار برای قلب هایی که منتظرت هستند.

گناه آسمانی که تورا به آغوش کشید و باخود برد را هرگز نخواهیم بخشید تو میان بودنت و یادت ، یادت را برایمان گذاشتی و بودنت را افسانه ساختی.

دوست مهربانم، معصومۀ عزیزم، آسمانی شدنت مبارک.

سلام دوستای گلم
از همه شما ممنونم که توی این مدت هرلحظه همرا معصومه جون بودین
خیلی دوست داشت که خودش میومد ازتک تک شما تشکر میکرد اما متاسفانه نتونست وامروز صبح توی اتاق عمل دوبار تمام کرد ودکترا دوباره برگردوندش اما بار سوم دیگه کاری ازدستشون برنیومد وساعت8:30 دقیقه دار فانی رو وداع گفت

وقراره که سه روز دیگه مراسم خاکسپاریش باشه خانوادش میخوان که منتظر بمونن همه جمع بشن وعموش هم ار آمریکا بیاد بعد مراسم انجام بشه
شما که تا الان لطف کردین درحقش الان هم که دیگه دستش از این دنیا کوتاه شده براش طلب مغفرت کنید
از همتون ممنونم

راستی معصومه جون28 بهمن تولدش بود